شهرنشینی در دورانی که برای اولین بار در تاریخ بشر، جمعیت شهرنشین به بیشترین میزان خود رسیده و هر لحظه بر آمار آن افزوده می شود، چالش بزرگی برای بهداشت و سلامت عمومی است. شهرنشینی و افزایش جمعیت شهر نشین همانگونه که فرصتی برای بهبود شاخص های سلامت به حساب می آید، در عین حال نگرانی هایی را نیز به جهت بروز آسیب های نو پدید ناشی از این نوع سبک زندگی به وجود آورده است. در این میان نگرش های سلامت محور شهرسازی می کوشد تا در طراحی و برنامه ریزی شهری، ارتقاء سطح کیفیت سلامت جامعه را به عنوان محور اصلی فعالیت های خود در نظر داشته باشد. شهرنشینی در دورانی که برای اولین بار در تاریخ بشر، جمعیت شهرنشین به بیشترین میزان خود رسیده و هر لحظه بر آمار آن افزوده می شود، چالش بزرگی برای بهداشت و سلامت عمومی است. شهرنشینی و افزایش جمعیت شهر نشین همانگونه که فرصتی برای بهبود شاخص های سلامت به حساب می آید، در عین حال نگرانی هایی را نیز به جهت بروز آسیب های نو پدید ناشی از این نوع سبک زندگی به وجود آورده است. در این میان نگرش های سلامت محور شهرسازی می کوشد تا در طراحی و برنامه ریزی شهری، ارتقاء سطح کیفیت سلامت جامعه را به عنوان محور اصلی فعالیت های خود در نظر داشته باشد. پس از انقلاب صنعتی مشکلات زیادی در حوزه شهر نشینی گریبان گیر شهر های جهان شد که ناشی از عدم وجود ظرفیت های اجتماعی، بهداشتی، فرهنگی و… شهر ها برای گذار به این دوران بود. رشد جمعیت شهرها، کمبود مسکن، افزایش تراکم جمعیتی، آلودگی های مختلف محیطی و سایر معظلات، همه حکایت از عدم توجه به مقتضیات و ملزومات یک شهر پایدار و قابل سکونت بود. شهر هایی که در تمانی زمینه ها سلامت شهروندان را به مخاطره می انداخت. اکنون زمان آن بود که نگاه ها به شهر و نیاز های آن تغییر کرده و مانند موجودی زنده، پویا و دارای تغییرات همیشگی به آن توجه و برای نیاز های آن که همان نیاز های شهروندان بود به شکلی پایدار اندیشیده شود.تفکر شهر سالم عملاً از سال ۱۹۸۰ توسط سازمان جهانی بهداشت تئوریزه و مطرح شد که مبتنی بر همکاری بین بخشی و مشارکت مردمی بود. تفکری که سلامتی شهروندان را در گرو داشتن بستر های مناسب اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، زیباشناختی، روانشناختی و … می دانست. بعد از آن در سال ۱۹۸۴ در کنفرانسی در شهر تورنتو، بحث شهرها سالم مجدداً مطرح و بررسی شد و در سال ۱۹۸۶ در کنفرانس دیگری در شهر اتاوا عملاً چارچوب و اصول کلی این تفکر شکل گرفت. اندیشه شهر سالم در ایران برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ در کنفرانس سازمان بهداشت جهانی مطرح شد که در این کنفرانس، بر استفاده از تجربیات برخی از شهر های پیشرفته در این زمینه برای شهر های دیگر تاکید و سه شهر اسکندریه، لاهور و تهران به صورت موردی برای این کار انتخاب شدند که در این راستا در سال ۱۳۷۰ با همکاری شهرداری تهران و وزرات بهداشت اولین سمپوزیوم شهر سالم با حضور متخصصان و کارشناسان این حوزه برگزار گردید. پایه های تفکر شهر سالم، گستره ای فراتر از موضوعات پزشکی و سلامتی جسمانی شهروندان را در بر می گیرد. در بیانی دقیقتر شهر سالم شهری است که همواره محیط کالبدی و فضای اجتماعی خود را با توجه به شرایط موجود بهبود می بخشد و منابع لازم برای اجرای تمامی عملکردهای زندگی مردم و دستیابی به حداکثر توانشان را مهیا و ارتقاء می بخشد. در شهر سالم همه دارای فرصت های شغلی مناسب و برابرند و در نتیجه از یک رفاه نسبی برخوردارند. در شهر سالم معیارهای فرهنگی در تمامی بستر های اجتماعی و محیطی بروز می یابد، منظر شهری کارکردی عملیاتی در بهبود سلامت فردی و اجتماعی شهروندان خواهد داشت و زمینه مشارکت در امور شهر را برای تمامی افراد فارغ از نگاه جنسیتی فراهم می آورد. از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت برای داشتن یک شهر سالم اصول زیر باید در نظر گرفته و محقق شود:
۱- داشتن محیط فیزیکی پاک و با کیفیت بالا که مسکن هم شامل آن می شود
۲- اکوسیستم شهری برخوردار از ثبات و پایداری
۳- داشتن جامعه ای نیرومند با همکاری دوجانبه ی دولت و مردم
۴- جامعه ای با حداکثر مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های موثر بر رفاه و آسایش در جامعه شهری
۵- تامین نیاز های اساسی از قبیل آب، غذا، مسکن، ایمنی و شغل مناسب برای همه
۶- داشتن روابط متقابل با سایر جوامع به منظور استفاده از تجربیات مختلف
۷- داشتن اقتصاد شهری زنده، پویا و خلاق
۸- ترغیب شهروندان در توجه به میراث و ذخائر فرهنگی و تاریخی
۹- دسترسی مناسب به سطوح مناسب بهداشت عمومی و خدمات درمانی
۱۰- داشتن وضعیت بالای بهداشتی و حداقل بیماری ها در جامعه شهری
۱۱- داشتن زندگی شهری با حداکثر سازگاری
آنچه مشهود است، برنامه ریزی برای تحقق اصول یک شهر سالم وجوه مشترک زیادی با اصول توسعه پایدار شهری دارد. به عبارتی شهرهای پایدار ویژگی هایی دارند که لازمه یک شهر سالم است. ویژگی هایی از قبیل: تامین شرایط مناسب زندگی برای شهروندان، فراهم کردن امکان دسترسی به نور و هوای مناسب برای همه، ایجاد امکانات حمل و نقل ارزان و دسترسی به خدمات مورد نیاز، تقویت هویت ملی، حفظ منابع طبیعی، ایجاد فضای امن شهری و فضای مناسب برای رشد و تعالی معنوی انسان ها و… که تمامی این ویژگی ها ملزومات یک شهر سالم یا سلامت محور است. بنابراین تحقق یک شهر سالم در گرو تحقق توسعه پایدار شهری است و این دو در کنار یکدیگر به دست می آیند.شهر سالم یک شهر آرمانی دست نیافتنی نیست. شهری است که از همکاری میان رشته ای بین تمامی علوم مرتبط با علم شهرسازی و نیز تجربیات سایر شهرهای موفق استفاده کرده و از ابزار های نوین بهره می برد. شهر سالم هنگامی تحقق می یابد که علاوه بر مدیران، مردم هم به ضرورت آن آگاه شده و خود مشارکتی فعالانه در این زمینه داشته باشند. دستیابی به شهر سالم، اتفاقی یکباره نیست، بلکه هنگامی محقق می شود که به یک تفکر تبدیل گردد و در تمامی طرح های مرتبط با شهر و جامعه شهری به مثابه یک پیوست همیشگی بروز و نمود پیدا کند.