هر روز هزاران حادثه در جهان رخ می دهد ،تصادفات جاده ای صدها کشته دارند و جاده و خطر و ماشین همسایه دیوار به دیوار هم هستند.
اما این خبر طور دیگری دل را به درد آورد. من اگر قرار بود شمع روشن کنم حتما برای این حادثه در کنار پادگان شمع روشن می کردم و اگر قرار بود دلواپس شوم برای سربازان بیش از هر کس دیگری دلواپس می شدم . نمی دانم شاید به خاطر مظلومیت سرباز است . سربازی که جوان است و هنوز خیلی از زندگی طلب دارد . هنوز خیلی از مردم معتقدند سریازی پسرشان را مرد می کند و من امروز به ١٩ خانواده داغداری فکر می کنم که منتظر بودند مردانشان به خانه برگردند .
کاری نمی توان انجام داد حداقل برای این ١٩ تن رفته ،اما می توان امیدوار بود روزی برسد که سرمایه های ارزشمند این کشور که جوانانش هستند بیشتر قدر دانسته شوند .
یاد آن دیالوگ معروف افتادم .
سلامتی سه کس سرباز و زندانی و بی کس
شادی روحشان و صبر برای مادران داغدیده شان را از خدا خواستارم