نگاهی به داستان دربست گورستان
نوشته : سولماز رضایی
«دربست گورستان» داستانی است تخیلی اما انتقادی٬ روایت همسویی طنزگون یک ماشین حمل اجساد با روح مردگان…
به قلم : لیلا عبدی
پیش از این سولماز رضایی را با کتابهای تخصصی در زمینه ی شهرسازی می شناسم.
آوازه ای برای یک شهر
دانشنامه جغرافیای شهری در اینه ادب پارسی.
و این کتاب اولین داستان اوست.
نگاهی متفاوت به مرگ. تفکرآدمها در طول زندگی و رسیدن به پایان این دنیا برای آنها.
حال ماشینی که در مورد این تفکر آنها بحث می کند، می پرسد و نتیجه گیری برای خودش دارد. داستان هایش هرکدام آدمی سوا از دیگری. با طولها و عرضهای سوای از هم..
متفاوت بودن داستان باعث شده است که این نویسنده برای هر نوع مخاطبی حرفی برای گفتن داشته باشد.
****
«دربست گورستان» داستانی تخیلی است که حتی برخی قسمت ها بیش از حد تخیلی شده ٬ اما بسیارجای تعمق داشت انتقاد طنزگونه اش به گذران عمر . انتقاد در برابر آنکه می داند مسافرست و باورش نمی کند.
این کتاب در واقع رمانی گفتار محور است که سیر روایی آن٬ با نثری عامه پسند نوشته شده است.
نویسنده در این داستان از عناصر شعر هم بهره برده است بسته بر شخص فوت شده ی داستان که مخاطب ماشین حمل جسد است و خواننده ی داستان را با همین گویش و گفتگو تا انتهای داستان پیش برده است.
در این داستان٬ نباید بدنبال یک اتفاق بزرگ و حادثه محور بود. این داستان را باید با همان نگاه یک ربع مانده به ابدیتش خواند.
( این داستان در ۱۳۶صفحه توسط انتشارات ری را
نشر و روانه بازار گردیده است.)