theme
ثبات مدیریتی در شهرداری
به قلم سولماز رضایی
روزنامه آفتاب یزد – فروردین ماه ٩٧ -صفحه ۶
با نگاهی دقیق بر تاریخچه حضور افراد مختلف در جایگاه شهرداری کلان شهر تهران بعد از انقلاب اسلامی می توان دریافت که به لحاظ زمانی تقریباً در نیمی از چهل سال گذشته، مدیرانی با طول زمان مدیریت یک تا ۲ سال سکان مدیریت این شهر را به عهده داشته اند و از منظری دیگر حدود ۷۷ درصد از شهرداران پایتخت، حضوری کمتر از ۲ سال در این منصب را تجربه کرده اند. این موضوع به خوبی نشان می دهد، در اغلب مواقع وجود ثبات در راس مدیریت شهری، دغدغه تصمیم گیرندگان در این حوزه نبوده و یا انتخاب دقیق و آینده نگرانه ای برای این جایگاه مدیریتی استراتژیک که ارتباط مستقیم و بی واسطه ای با نوع و کیفیت زندگی شهروندان دارد، انجام نشده است. عدم ثباتی که نمود پیدا کردن نتایج راهبردی مدیریتی را در بسیاری از مواقع مختل نموده است.
ثبات در مدیریت مفهومی دوگانه است که می تواند در شرایطی متفاوت، تبعاتی مثبت و یا منفی داشته باشد. بدیهی است همانگونه که تغییرات بهنگام مدیریتی می تواند یک سازمان را از رکود و بی تحرکی خارج نموده و سبب به وجود آمدن رویش های فکری، نوآوری ها و از منظری دیگر گردش قدرت گردد، بی ثباتی مدیریتی بخصوص در جایگاهی کلان نیز می تواند باعث سرخوردگی، در اولویت قرار گرفتن برنامه های کوتاه مدت، غفلت از اتخاذ استراتژی های بهینه میان مدت و بلند مدت و نیز عدم بازدهی مناسب برنامه ها گردد. بنابراین در وهله ی اول، انتخاب درست و در مرحله بعدی توجه به ثبات مدیریت در جایگاه شهرداری کلان شهری مانند تهران که الگوی برنامه ریزی بسیاری از شهر های دیگر کشور است، شاید مهمترین وظیفه شورای اسلامی شهر و نیز مهمترین مطالبه شهروندان از این نهاد مدنی می باشد. در بسیاری از جوامع شهریِ دارای فرایند انتخاب مدیران با محوریت شایسته سالاری، ثبات در مدیریت در یک دوره زمانی قابل قبول، نیاز اولیه برای رسیدن به اثربخشی در برنامه ها و طرح ها به حساب می آید.
در نظام های سیاسی مردم سالار که از ابزار انتخابات برای اعمال حاکمیت رای مردم و گردش قدرت در طیف های مختلف سیاسی بهره می برند، تغییرات گسترده در مدیریت های کلان، یکی از امور معمول است که گاهاً باعث افزایش هزینه های سازمان ها، تصمیم گیری با معیار های سیاسی کوتاه مدت و عدم امکان برنامه ریزی های کلان می گردد. بنابراین همانقدر که اجرای خط مشی ها و سیاست های عمومی به واسطه تغییر مدیریت ها می تواند تحقق یابد، عدم ثبات مدیریت در جایگاهی با اهمیت مانند مدیریت شهری، می تواند شهر را از نیل به اهداف توسعه پایدار بازدارد. امروزه از میان عواملی چون نیروی کار، سرمایه، مواد اولیه و مدیریت، به عنوان عناصر لازم برای دستیابی به موفقیت، عامل مدیریت، اهمیتی دوچندان نسبت به سایر موارد داشته و خود نیز برای اثر بخش بودن تصمیمات نیازمند زمانی مناسب است. چرا که در هر دوره مدیریتی زمانی غیر موثر وجود دارد که پس از گذار از آن، نتایج مثبت فعالیت ها و عملکرد ها ظهور و بروز می یابند.
مدیریت های شهری یا به عبارتی دولت های محلی در شهرهای مختلف جهان از الگوهای مشخصی پیروی می کنند که متداول ترین آن ها شامل ساختار شورا – شهردار ضعیف، ساختار کمیسیونی، ساختار مدیریت شورا و ساختار شورا – شهرداری قوی می باشد که هر کدام، دارای خصوصیات و ویژگی های خود است. بر اساس یک مطالعه انجام شده، در بیش از ۴۳ درصد از کشور ها در مدیریت شهر های خود، از مدل شورا – شهردار قوی استفاده می کنند که بیشترین آمار را نسبت به سایر ساختارها به خود اختصاص داده است. در این ساختار هم شورا و هم شهردار توسط رای مستقیم مردم انتخاب می شوند. یکی از خروجی های چنین ساختاری، ثبات نسبی مدیریتی است که برای کلان شهری با تنوع جمعیتی و فرهنگی مانند تهران مدلی مناسب است. هر چند این ساختار هماهنگی کاملی با بعضی از ضوابط و قوانین حاکم بر کشور ندارد، اما می توان با بومی سازی چنین ساختاری، از مزایای مترتب بر آن استفاده نمود چرا که ثبات نسبی مدیریتی حاصل از این مدل می تواند زمینه ساز تحقق پایداری در توسعه شهری گردد.