به قلم سولماز رضایی
آجر کاری مثل اثر انگشت می ماند برای معماری ایرانی
گویی هنر معماران ایرانی بدون آجر شناسنامه اش را کم دارد
از این رو در لابه لای عصرها و نسل های معماری کشور رد پای این عناصر مکعبی همه جا دیده می شود
سلجوقیان در احداث آب انبار گرفته تا مقبره و مناره و مسجد و بناهای با کاربری عمومی و خدماتی همچون کاروان سراو یا حتی بناهای فاخر چون کوشک ها و کاخهای شاهی آجر را هم به عنوان اسکلت بنا و هم به عنوان نما استفاده کرده اند و آنقدر دستشان در ایجاد احجام بدیع با آجر پر بوده که با دیدن خرقان قزوین خیال می کنی معمار با آجر نقاشی کرده و یا مسجد جامع اصفهان با ٣٧۵طاق پوش آجری فریاد می کند من بی بدیلم
با آجر طرح گل و مرغ می زدند و خط می نوشتند و کیست که نگوید خطاطی با آجر بیش از آنکه فن باشد هنر است و قبل از آنکه دست درگیر آجر شود روح مشتاق معمار، سیری داشته از خطوط به خط عشق و عرفان
پس از آن ایلخانان فرزندان خلف این هنر شدند و تکنیک احداث گنبدهای آجری را به حد اعلای خود رساندند و گنبد سلطانیه که به دستور الجایتو ساخته شد آرامگاهی بود متعلق به الجایتو، حاکم مغول در قرن ششم هجری که آن را وسط دشتی زیبا،شبیه دشتهای مغولستان بنا کردند. طبقه فوقانی یکی از شاخصترین بخشهای آرمگاه است. این بخش بالکنهایی هشتگانه هستند که از ایوانها رو به بیرون شکل گرفتهاند و تزئینات زیبایی از کاشیکاری، مقرنس، تسمهکشی، گچکاری و تلفیقهایی از آجر و کاشی به همراه کتیبههای متعدد تشکیل شدهاند. این بالکنها چشماندازهای بینظیری دارند یادگارارزنده آن دوران است .این گنبد سفیر هنر و فن ایرانی شد در جهان و نسخه اروپای آن در کلیسای سانتا ماریای فلورانس حکایت دارد از اصل ایرانی و بوی شرقیش و این روزها که همگان در پی نما سازی ایرانی و اسلامی هستند بد نیست بار دیگر دستان معماران و استاد کاران و طراحان را با آجر آشنا کنند
شاید دوباره در کوچه ای از کوچه های شهر مقرنسچه ای آجری و یا خطی از آجر تو را به ایستادن کنار یک خانه و تماشای نمای ایرانیش دعوت کند