به قلم سولماز رضایی
وقتی سخن از هویت به میان می آید، ناخودآگاه ذهن ها بسوی جغرافیای زیستی و حیاتی انسان متمایل می شود. مکان در دارنده هویت است، و هویت، عرصه ای برای بروز و ظهور
می خواهد.
از این رو است که توجه به محلات می شود محور اقدامات اجتماعی شهری. ارتقاء هویت محله ای هویت افراد را شکل می دهد و محلات بستر اولیه تعاملات و فعالیت های اجتماعی به حساب می آیند. و این بدین معنا و مفهوم است که هر هویتی که به محله ببخشیم به طور مستقیم به افراد حائل بخشیده ایم و اینجاست کخ جامعه دینی و شهر اسلامی نقشه راه هویت دهی به محلات را برای ما مشخص می کند. نقشه ای که هم مسیر را و هم جهت را و هم مقصد را به وضوح شناسانده و این مسیر، مسیری نیست جز راههای منتهی به مساجد و مقصد، مقصدی به جز مسجد نخواهد بود.
امیرالمومنین علی (ع) حدیث گهرباری دارند که میفرمایند: نشستن در مسجد برای من بهتر است از نشستن در بهشت، زیرا که بودن در بهشت مرا خشنود می سازد و بودن در مسجد موجب رضایت و خشنودی خدایم می باشد.
این حدیث چه تعبیری می تواند برای یک جامعه علوی داشته باشد؟
جز اینکه مساجد را بهترین پایگاههای هویتی اجتماعی بدانیم؟
جنگ تحمیلی از کجا تغذیه می شد؟
امنیت محلات از کجا می آمد؟
و امروز مساجد نیازمند زدودن غبار فراموشی از چهره زیبای خود هستند این روزها شاهد کاهش کارکردهای مسجد و منزوی شدن این مکان های رفیع الهی هستیم بخشی از آن مهجوریت به مدیریت مسجد بر می گردد و بخش دیگر آن عدم برنامه ریزی جهت اتصال بخشی بین جامعه و مسجد و فرد است. وقتی قرار است محله ای مسجد محور باشد یعنی تمام اتفاقات تلخ و شیرین باید در مسجد باشد؛ نه اینکه صرفا مجلس ختم و عزا در مسجد و شادی و نشاط گروهی در جای دیگری رقم بخورد. مسجد مبدا تحولات محله ای، مسجد محل آموزش، مسجد محل پرورش، مسجد محل گفتمان، مسجد محل ازدواج و مسجد محلی برای هویت دهی به محله است.
امید به آنکه با تدبیر و مدیریت و انجام برنامه ریزی صحیح شاهد تولد محله ای مسجد محور در سطح جامعه و شهر ها باشیم.