قلم او را به آسمان رساند
امروز سالروز درگذشت مردی است که قلم جانش را جهانی و جاودانه کرد
دکتر علی شریعتی
سالهاست کتابهایش چاپ می شود و نسلها یکی پس از دیگری نو می شوند اما همچنان کتابهای کهنه او دست به دست می چرخد. قلم توتم او بود و در او معجزه می کرد و او را از یک انسان ساده ی روزمره به معلمی بدل می نمود که یاد می گرفت و بیش از هر چیز بر حس خود تکیه داشت و برداشتهای درونیش کتاب درسی جوانان بود. می نوشت و با هر بار نوشتن جانی می بخشید به ذهنهایی که در پی حرفهایی تازه بودند که در عین تازگی، بار اصالت و هویت انسان را به دوش بکشد.
شریعتی نه در ظرف زمان می گنجید و نه مکان. شریعتی در پی رسیدن به لایموت بود و خود اعتقاد داشت: «خدا ” لا یموت ” است و انسان هم پیمانش، حامل روحش و صاحب رسالتش و بالاخره جانشین او در این طبیعت معنی دار و مقدس که آینده قدرت و خردمندی و زیبایی خداست» علی شریعتی مصنوع زیبای خداوند بود و چشمهایش جز زیبایی هستی نمی دید. تمام زشتیها برایش زیبا بود و جانش بر مدار سنت های خدا می چرخید و روحش را در آستان خدا می پرورید و بالا می برد تا بتواند از خاک تیره اش آفتابی را برویاند.
با تمام رنج هایی که می کشید معتقد بود آینده برای انسان است: «آیندای پاک و وفادار از آیات یک روح، یک شعور ، یک وجود، که سرچشمه زاینده و تابنده “حیات” است و حرکت و زیبایی و آگاهی و ارزش و کمال و … تمامی آنچه به جهان روح می بخشد و به بودن معنی و به انسان ارزش و به زندگی مسئولیت و به حرکت جهت … و با خدائی آنچنان و در جهانی اینچنین انسان این ” خداگونه” آزاد و آگاه و آفریننده ، که فرشتگان همه در پایش به سجود افتاده اند.» او همانگونه رفت که زندگی کرد با این اعتقاد که زمین و آسمان و هر چه در این میان است مسخر اوست. او حقیقت و زیبایی و خیر را با نیروی دانش، هنر و اخلاق صید نمود و از جهان آگاهی به خود آگاهی و خدا آگاهی رسید. هنگامی که مرگ او را در آغوش گرفت هدیه ای به او داد و آن رسیدن به ابدیت و اکثریتی بود که نتیجه نگریستن و اندیشیدن و انتخاب کردن علی شریعتی بود. رسیدن به سدره المنهی آرزوی این شهید بود و ایمان داشت به آنکه انسان فطرت خدایی دارد و با روح خدا نفس می کشد و در برابر معروف و منکر از عشق و کین لبریز می شود. دنیا برای علی شریعتی تبعیدگاهی بود که جز با رسیدن به خدا به پایان نمی رسید. شریعتی اصل انسان بود و انسان همیشه مظلوم است.
به قلم سولماز رضایی